دنیای من محمد
به بهاران سوگند که تو بر خواهی گشت،من به این معجزه ایمان دارم
سمی نوشت:
آهای تـــــــو
تویی که این روزها نمیدانم
چه بناممت
چه بخوانمت
که به هر نامی صدا زدم تو را
محض رضای خدا هم که شده
رو به سویم نچرخاندی
آهــــــــــــای لیلایی
که روز و شب اینجا
مجنونی مونث
زندگیش را
تمام جانش را برایت شعر میبافد
آهای عشـــــــــــــــــــــــــق
کمی با من راه بیا
با من که نــــــــــــــــــــــــــه
با دل بیچاره ای که خونش کردی
با دلی که خودش را به هر آب و آتشی میزند
اما باز تو را نمی یابد...
آهــــــــــــــــای لعنتی
کمی به عقب برگرد
نگاه کن....ببیـــــــــــــــن
اینجا همه شاهدند
این تو بودی که گفتی "دوستت دارم"
ببین ...
ببین هنوز واژه های هر کلامت
جان میدهند برایم !!!
امــــــــــــــــــــــــا....
اینها که اینجا به یادگار گذاشته ای
همین خاطرات ِ شیرینت را میگویم
دلم به هیچ کدامشان خوش نیست
هیچ کدام اینها که "تـــــــــــــــــو" نمی شوند!!!
آهــــــــــــــــــــای با توأم
برگـــــــــــــــــــــــــــــــرد !!!
نظرات شما عزیزان:
.gif)
.gif)
.gif)
Power By:
LoxBlog.Com |